بعد از چهار روز مقاومت، به اسارت دشمن درآمدم
کافه دانش: فرمانده اسبق تیپ ۴۵ تکاور نیروی مخصوص گفت: در طول ۳ سال اسارت نامم در لیست صلیب سرخ نبود و نزد خانواده مفقودالاثر بودم، اما در روز آزادیام که ۲۴ شهریور بود، نیروهای صلیب سرخ بنده و بقیه اسیران را مشاهده کردند. به گزارش روابط عمومی و امور بینالملل موزه ملی انقلاب اسلامی …
کافه دانش: فرمانده اسبق تیپ ۴۵ تکاور نیروی مخصوص گفت: در طول ۳ سال اسارت نامم در لیست صلیب سرخ نبود و نزد خانواده مفقودالاثر بودم، اما در روز آزادیام که ۲۴ شهریور بود، نیروهای صلیب سرخ بنده و بقیه اسیران را مشاهده کردند.
به گزارش روابط عمومی و امور بینالملل موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، امیر سرتیپ دوم حسین یاسینی، رئیس دفتر ارتباطات مردمی فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در گفتوگو با رادیو نماسرو با اشاره به مقاومت مردم در برابر تجاوز دشمن بعثی طی ۸ سال دفاع مقدس، گفت: حکومت بعث به دنبال انتقامگیری از ایران جهت قرارداد ۱۹۷۵ بود.صدام به اندازهای گستاخ بود که تصور میکرد ظرف یک هفته میتواند تهران را فتح کند و بر کشور ایران دارای قدمت بالای تاریخی سلطه پیدا کند اما با حضور یکپارچه مردم و مقاومت آنها در برابر تجاوز رژیم بعث عراق، این امر تحقق پیدا نکرد و نیروهای این رژیم ۳۴ روز پشت دروازههای خرمشهر ماند.
فرمانده اسبق تیپ ۴۵ تکاور نیروی مخصوص با اشاره فعالیتهای خود افزود: بنده بعد از اتمام دوران دانشجویی در دانشگاه شیراز به منطقه شرق کشور که محرومترین منطقه کشور شناخته میشود، رفتم و حدود دو سال در انجا بودم. در آنجا ضمن اینکه فرماندهی یکی از گروهانها را برعهده داشتم، به دلیل علاقه به ورزش از جمله فوتبال، افسر ورزش لشکر هم شدم و با همت دوستان توانستیم تیمهای مختلف را در لشکر تشکیل دهیم. بعد که جنگ آغاز شد، در مناطق عملیاتی حضور پیدا کردم و در طول جنگ این توفیق حاصل شد که در کنار همرزمان ارتشی، سپاهی، بسیجی و دوستان نیروی انتظامی که آن زمان ملقب به ژاندارمری بودند، از مرز و بوم کشور دفاع کنم. در آن زمان ۲۱ ساله بودم، زمانی که اسیر شدم ۲۹ سال سن داشتم و سه سال هم در اسارت بودم. زمانی که از اسارت برگشتم به دلیل علاقه به مناطق عملیاتی برگشتم.
یاسینی در ادامه تصریح کرد: وقتی قطعنامه قبول شد، به دلیل اینکه تعداد اسیرانی که صدام داشت کمتر از تعداد اسیران بعثی در ایران بود، چنانکه ایران ۷۲ هزار اسیر بعثی داشت و عراق ۲۱ هزار. لذا به دنبال روزنهای بود و میخواست در پای میز مذاکره به اهدافی برسد که دست آنها باز باشد و بر همین اساس بود که ۴ روز بعد از قبول قطعنامه عملیاتی انجام داد که در آن عملیات بنده اسیر شدم. بنده چهار روز مقاومت کردم اما در نهایت به اسارت دشمن درآمدم. در مسیر هم مبادرت به فرار کردم اما مجددا اسیر شدم.
وی با اشاره به روند اسارت خود اظهار کرد: در عملیاتی که به اسارت در آمدم این تصور را نداشتم که اسیر شوم اما با توجه به شرایطی که پیش آمد و اسیر شدم در اولین اقدام علائم و درجهها را از لباسم جدا کردم. البته نیروهای بعث در همان ابتدا متوجه درجه بنده نشدند بلکه بعد متوجه این قضیه شدند و در زندان الرشید افسران را از بقیه اسیران جدا کردند و آنها را به اردوگاه دیگری منتقل کردند که تا بیست کیلومتری آن غیر از کویر هیچ چیز دیگری نبود. در سالهای اسارت به صورت مفقود الاثر بودم.
یاسینی در مورد شرایط زمان اسارات و وضعیت اردوگاهها متذکر شد: وقتی به وضعیت غذایی خود اعتراض میکردیم به ما میگفتند که بنا بر دستور صدام لعین در حد زنده ماندن به اسیران غذا داده میشود و هر لحظه که اراده کنیم اسیران را میکشیم. همچنین به مسئولین نظام و خانوادههای ما فحاشی میکردند که وقتیبه این رفتار آنها اعتراض کردیم، ما را به زندان ابوقریب منتقل کردند که بنده حدود ۱۷ روز در آن زندان بودم که شدیدترین شکنجهها اعمال شد. البته در بین نیروهای زندان گاهاً افرادی بودند که روی خوش به اسیران نشان میدادند که احتمال میرفت از این رابطه هدفی داشته باشند.
رئیس دفتر ارتباطات مردمی فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در مورد نقش رادیو بر روحیه اسیران ابراز کرد: در اردوگاه موفق به تهیه رادیو نشدیم اما در بسیاری از اردوگاهها برخی اسیران موفق به تهیه رادیو شده بودند. به عنوان مثال خلبان باباجانی توانسته بود، به تنهایی رادیو بسازد. در مجموع رادیو نقش به سزایی داشت و اسیران تلاش میکردند اخباری که از رایو دریافت میکنند را به دیگران هم منتقل کنند اما گاها به دلیل وجود مخبرین رادیو لو میرفت.
یاسینی با اشاره به خاطرات خود از دوران اسارت افزود: آنچه که در آن دوران باعث تسلای خاطر بود، اتحاد و یک دلی میان اسیران بود. در ان دوران خدا و ائمه را نزدیکتر از هر کسی به خود میدیدیم و اگر کسی نماز میخواند عبادت میکرد، خالصانه بود. در طول ۳ سال اسارت نامم در لیست صلیب سرخ نبود اما در روز آزادیام که ۲۴ شهریور بود، نیروهای صلیب سرخ بنده و بقیه اسیران را مشاهده کردند. لحظه ورودم به ایران بسیار خاص بود. قبل از ورود به ایران صلیب سرخ فرمهایی را در مقابل اسیران قرار داد که اگر تمایل به بازگشت ندارند به هر کشوری که تمایل دارند، بروند اما حتی یک نفر هم قبول نکرد و همه به شکرانه بازگشت به میهن نماز شکر خواندند.
وی درباره فضای محرم در جبههها یادآور شد: محرم در جبههها به نحو شایسته انجام میشود اما جبهههای نزدیک به دشمن که جهت استتار، حتی نماز را هم به صورت نشسته میخواندیم، در قالب گروههای ۵ نفره عذاداری میکردیم اما در شعاع بیش از ۱۰ کیلومتر، مراسم محرم به نحو شایسته انجام میشد.
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0