"یک بغل حسرت"؛ خاطره قاری قرآن در فراق شهید سپهبد قاسم سلیمانی
“یک بغل حسرت”؛ خاطره قاری قرآن در فراق شهید سپهبد قاسم سلیمانی چند دقیقه از تلاوتم گذشته بود که نگاهم افتاد به درِ ورودیِ مسجد. آقایی رو دیدم که وارد شد، آرام آرام چند قدم راه رفت و یک جا پیدا کرد و دو زانو نشست. – اخبار فرهنگی – به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، محمود نوروزی از حافظان و قاریان قرآن کریم خاطره ای را از شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی روایت کرده است که مشروح را میخوانید:
رفتم تا در مراسم ختم مادر شهیدی، قرآن بخونم. مسجد امام خمینی (ره)، شهرک شهید محلاتی. مادرِ شهیدی که هر وقت دلتنگ جوونش میشد، حتما قاب عکس روی طاقچه، مَحرم دردِ دلهاش بود. حالا این مادر به دیدار عزیزش رفته بود. مجلس متعلق به مادری بود که از یک جهت به حضرت زهرا (سلام الله علیها) شباهت داشت. هر دو در راه دین خدا جگرگوشههاشون رو فدا کرده بودند.
با راهنمایی مردی از بستگان آن مادر مرحومه بود پشت میکروفن رفتم تا تلاوتم رو آغاز کنم.
قاری بینالمللی از شرایط سخت بیماری سرطان رهایی یافتهمین طور که داشتم یکی یکی آیات را در ذهنم میگذراندم، آیات پایانی سورهی فرقان به ذهنم رسید…شروع کردم:
«وَتَوَکَّلْ عَلَى الْحَیّ..