تاریخ انتشار : چهارشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۰:۳۰
کد خبر : 7627

ارادت شهید سیدحسن امامی به مادرش حضرت زهرا (س)

ارادت شهید سیدحسن امامی به مادرش حضرت زهرا (س)

ارادت شهید سیدحسن امامی به مادرش حضرت زهرا (س) سردار مرتضی قربانی می‌گوید: شب عملیات دیدم سیدحسن در حی که شاالل سبزی به کمر بسته و خنجری به کمر دارد وارد سنگر فرماندهی شد! آمد کنار من نشست و دستش را روی زانوهای من گذاشت و گفت «به مادرم حضرت زهرا (س) اگر اجازه ندهی، روز قیامت جلویت را می‌گیرم!» – اخبار فرهنگی – به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، در کتاب «مهر مادر» به نقل از سردار مرتضی قربانی بنیانگذار و نخستین فرمانده لشکر ۲۵ کربلا و لشکر ۵ نصر ماجرای اذن ورود به میدان و ارادت شهید سیدحسن علیشاهی معروف به سیدحسن امامی به حضرت فاطمه زهرا (ع) بیان شده است.
نامش سیدحسن بود؛ سیدحسن علیشاهی امامی. از ورزیده‌ترین نیروهای اطلاعات عملیات لشکر ۲۵ کربلا بود. در لقمه‌ی حلال و حرام بسیار دقت و قبل از عملیات والفجر ۸ در تمامی مراحل شناسایی اروند حضور داشت.
من سعی می‌کردم از چنین افراد شجاعی که تمام مسیر عملیات را مسلط هستند در شرایط خاص استفاده کنم. برای همین به سیدحسن گفتم که در سنگر فرماندهی بماند. تا اگر مشکلی برای فرمانده یا گردانی پیش آمد، از او استفاده کنم. او در حد یک مسئول محور ..

ارادت شهید سیدحسن امامی به مادرش حضرت زهرا (س)

سردار مرتضی قربانی می‌گوید: شب عملیات دیدم سیدحسن در حی که شاالل سبزی به کمر بسته و خنجری به کمر دارد وارد سنگر فرماندهی شد! آمد کنار من نشست و دستش را روی زانوهای من گذاشت و گفت «به مادرم حضرت زهرا (س) اگر اجازه ندهی، روز قیامت جلویت را می‌گیرم!»

ارادت شهید سیدحسن امامی به مادرش حضرت زهرا (س) – اخبار فرهنگی –

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، در کتاب «مهر مادر» به نقل از سردار مرتضی قربانی بنیانگذار و نخستین فرمانده لشکر ۲۵ کربلا و لشکر ۵ نصر ماجرای اذن ورود به میدان و ارادت شهید سیدحسن علیشاهی معروف به سیدحسن امامی به حضرت فاطمه زهرا (ع) بیان شده است.

نامش سیدحسن بود؛ سیدحسن علیشاهی امامی. از ورزیده‌ترین نیروهای اطلاعات عملیات لشکر ۲۵ کربلا بود. در لقمه‌ی حلال و حرام بسیار دقت و قبل از عملیات والفجر ۸ در تمامی مراحل شناسایی اروند حضور داشت.

من سعی می‌کردم از چنین افراد شجاعی که تمام مسیر عملیات را مسلط هستند در شرایط خاص استفاده کنم. برای همین به سیدحسن گفتم که در سنگر فرماندهی بماند. تا اگر مشکلی برای فرمانده یا گردانی پیش آمد، از او استفاده کنم. او در حد یک مسئول محور به منطقه مسلط بود.

شب عملیات دیدم در حالی که شال سبزی به کمر بسته و خنجری به کمر دارد وارد سنگر فرماندهی شد! درحالی که چهره‌اش از هر زمان برافروخته‌تر بود گفت «حاجی، من می‌خواهم بروم عملیات، اما آقای طوسی می‌گوید نمی‌شود.»

بعد آمد کنار من نشست و دستش را روی زانوهای من گذاشت و گفت «به مادرم حضرت زهرا (س) اگر اجازه ندهی، روز قیامت جلویت را می‌گیرم!»

شوق به شهادت شهید حسین همدانی از زبان حاج قاسم سلیمانی

سیدحسن امامی بعد از اینکه از من خواهش کرد که با نیروها به خط برود و من مخالفت کردم، یک بار خنجرش را از قلاف درآورد و گفت «می‌خواهم بروم و پهلوی آن نامردی‌هایی که پهلوی مادرم را زخمی کردند بدرم. اگر نگذاری بروم، تو را نمی‌بخشم.»

افتاد روی پای من و های‌های گریه کرد! آن شب تمام سنگر فرماندهی شده بود مجلس حضرت زهرا (س) همه منقلب شده بودند. چاره‌ای نبود، محلی را مشخص کردم و گفتم «برو اما وقتی خط شکسته شد سریع برگرد.»

سیدحسن گفت «چشم، اگر شهید نشدم برمی‌گردم. اما اگر شهید شدم حتما شفاعتت می‌کنم.»

صبح زود وقتی خط دشمن شکسته شد به آن سوی اروند رفتم. در همان ساحل دشمن وقتی کمی جلو رفتم داخل یک کانال پیکر نورانی سیدحسن امامی را دیدم، شال سبز به کمرش و قلاف خنجر هم بود. اما از خنجرش خبری نبود! پیکر او را به عقب منتقل کردیم.

مانند سیدحسن در میان بچه‌های اطلاعات کم نبودند؛ کسانی که عاشق واقعی حضرت زهرا (س) و هر یک الگویی برای رزمندگان دیگر بودند.

ماجرای عنایت حضرت فاطمه (س) به شهید احمد کاظمی

انتهای پیام/

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.